سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشق، محبت، شعرهای زیبا

تنها با تو (متن عاشقانه)

تا آخرین نفس میخواهمت،تو نمی دانی که چقدر دوستت دارم
نمیدانی ، نمیدانی،تو نمیدانی
دلی که میتپد ،چشمی که منتظر است
صدای قدمهایم،رفتن به رویاهایم،سکوت دلم،یک نفس عمیق از ته دلم
یک حس عمیقتر از آن نفس ،
به دور از هوس
لحظه ای می اندیشم به دور از همه چیز ،به تو و خودم
با تمام وجود حس میکنم دوستت دارم،میروم به سر خط ،این خط به احترام این کلام مقدس بسته میشود.
نمیدانی ،نمیدانی ،تو نمیدانی که اینک من چه حالی ام ،از همه چیز جز 
عشق تو خالی ام
لبریزم از تو و غرق در بودنت ،تمام احساس من بر میگردد به در لحظه در آغوش کشیدنت
تو می آیی ،همه چیز در تو خلاصه میشود،رفته ام در حسی که بیرون آمدن از آن محال است، نمیخواهم فکر کنم اینها همه خیال است
یک چیزی مرا دیوانه کرده اینجا ،بوی عطر تو پیچیده اینجا
مینشینی در کنارم ، خیره میشوی به چشمانم ، از حال میرود این دل سر به هوایم
دلم تسلیم چشمهایت شده ، یک لحظه از تپش افتاده و به حال خودش رها شده
دنیایی در 
عمق چشمانم ، باور ندارم که میبینم همه ی دنیا را در یک جا
میخواهم زندگی کنم ، نفس بکشم ، باشم ، اما تنها با تو ، فقط در کنار تو
این خط را به عشق بودنت نمیبندم، چون که تو 
برای من بی انتهایی

نویسنده: مهدی لقمانی



ارسال شده در توسط نسترن 12
[ نظر]